تفاوت سفتهبازی و سرمایهگذاری در بورس چیست؟
احتمالا بسیار شنیدهاید که داشتن نگاه کوتاهمدت به بورس صحیح نیست، چرا که رویکرد بلندمدت در بازار سرمایه بهترین بازدهی را در مقایسه با بازارهای موازی برای شما به ارمغان خواهد آورد. اما با این وجود معاملهگرانی هستند که معاملات روزانه را عادی دانسته و تمایلی برای نگهداری طولانی مدت سهام ندارند، به این گونه از معاملهگران در اصطلاح نوسانگیر و یا در مواقعی سفتهباز میگویند. قبلا در مقاله سفتهبازی در بازار بورس چیست؟ به صورت کامل با مفهوم سفتهبازی آشنا شده و تفاوتهای آن را با نوسانگیری بیان کردیم. اما در این مقاله میخواهیم تفاوتهای اساسی سرمایهگذاری و سفتهبازی را بررسی کنیم، شاید بتوان تفاوت بین این دو مورد را تفاوت میان رویکرد بلندمدت و کوتاهمدت نیز در نظر گرفت. در ابتدا به یک تعریف کلی از سرمایهگذاری و سفتهبازی پرداخته و در ادامه تفاوتهای آنها را ذکر خواهیم کرد، پس با ما همراه باشید.
سرمایهگذاری چیست؟
سرمایهگذاری به صورت کلی میتواند مبتنی بر پول، زمان یا انرژی باشد. اما در بازارهای مالی، عبارت سرمایهگذاری به معنای خرید و فروش اوراق بهادار مانند سهام، اوراق قرضه، صندوقهای قابل معامله (ETF) و سایر اوراق است.
سرمایهگذاران معمولا به معاملات خود در بازار بورس یا سایر بازارهای مالی، دیدگاه بلندمدت دارند، بدین ترتیب پس از خرید سهام تمایل به نگهداری آن دارند و با پذیرفتن ریسکی معقول، درآمد و سودی مناسب از بازار بدست آورند. در رویکرد بلندمدت تحلیل و تحقیق از اهمیت بالایی برخوردار است، به همین دلیل سرمایهگذاران با استفاده از تحلیل بنیادی، عوامل اقتصادی تاثیرگذار بر ارزش سهم مورد نظر خود را بررسی کرده و به کمک تحلیل تکنیکال و بررسی سابقه معاملات سهم، فرصتهای مناسب خرید را شناسایی و در نهایت برای معامله تصمیم میگیرند.
برای مثال یک شرکت بزرگ را به عنوان نمونهای برای سرمایهگذاری در نظر بگیرید. فرض کنید که این شرکت سود نقدی مناسبی را به صورت سالانه در مجمع به سهامداران تخصیص میدهد و ریسک پایینی نیز برای سرمایهگذاری دارد. یک سرمایهگذار ممکن است برای دریافت سود با ریسک نسبتا پایین، پول خود را به صورت بلندمدت در سهام این شرکت سرمایهگذاری کند.
سفتهبازی چیست؟
سفتهبازان برخلاف سرمایهگذاران نگاهی کوتاهمدت به بازار دارند و به دنبال سودهای مناسب در کوتاهترین زمانها هستند. قبلا در مقاله ریسک و بازده به تفصیل توضیح داده شد که مقدار ریسک یک معامله با بازدهی آن رابطه مستقیم دارد. افرادی که از روش سفته بازی استفاده میکنند، در حقیقت همین اصل را مبنای معاملات خود قرار دادهاند. مفهوم سفته بازی در حقیقت انجام معاملهای است که در آن ریسک بالایی برای از دست دادن بخش قابل توجهی از مبلغ سرمایهگذاری اولیه وجود دارد. از سوی دیگر اما این معامله پتانسیل سودآوری بالاتری داشته و انتظار میرود که در صورت صحیح بودن پیشبینیها، سود قابل توجهی را نصیب سرمایهگذار کند.
با این تعاریف شاید اغلب ما فکر کنیم معاملات سفتهبازان بسیار شبیه به قمار است اما در واقعیت اینگونه نیست. درست است احتمالات نقش پر رنگتری نسبت به تحلیل بنیادی و تکنیکال در معاملات آنها دارد، اما سفتهبازان نیز در تلاش هستند تا در خرید و فروش سهام خود سنجیده عمل کنند. با این وجود به علت تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ ریسک بالایی که در ذات معاملات سفتهبازی است، احتمال شکست معاملات آنها بسیار بالاتر از حد معمول است.
تفاوت سرمایهگذاری و سفتهبازی
سطح ریسکی که معاملهگر میپذیرد، تفاوت اول بین سرمایهگذار و سفتهباز است. اگر شخصی بازار بورس را برای سرمایهگذاری انتخاب کند، قبل از خرید سهام به بررسی تمام جوانب میپردازد تا ریسک سرمایهگذاری را کاهش و احتمال موفقیت را افزایش دهد. اما اگر همان شخص با همان میزان سرمایه، وارد معاملهای تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ شود که ریسک شکست و در عین حال پتانسیل سودآوری آن بسیار بالا باشد، احتمالا میتوان گفت که در حال سفتهبازی است، چرا که موفقیت یا شکست را بیشتر به شانس و عوامل غیرقابل کنترل سپرده است. پس به طور کلی میتوان گفت که سفتهبازی معمولا دارای ریسک بالا و شبیه قمار است، در حالی که سرمایهگذاری کمریسک بوده و بر مبنای تحلیلهای تکنیکال و بنیادی انجام میشود.
دومین تفاوت سرمایهگذاری و سفتهبازی نوع نگاه و دیدگاه زمانی آنها به بازار است. معمولا سرمایهگذار رویکرد بلندمدت دارد، در حالی که سفتهباز دیدگاه کوتاهمدت داشته و حتی ممکن است بعد از یک روز یا یک هفته اقدام به فروش دارایی مالی خریداری شده خود بکند.
تفاوت دیگر سرمایهگذاری و سفتهبازی، نوع و روش تحلیلی است که توسط آنها مورد استفاده قرار میگیرد. سرمایهگذاران معمولا با استفاده از ابزارهای مختلف تحلیل بنیادی مانند صوتهای مالی، گزارشهای کدال، اخبار شرکت و … به برآوردی تخمینی از میزان درآمد، حاشیه سود و سرعت رشد شرکت در آینده میرسند و همین موارد را معیاری برای خرید و فروشهای خود در بازار سرمایه قرار میدهند. در حالی که سفتهبازان از تحلیلها و تکنیکهای تابلوخوانی، فیلتر نویسی و ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند حمایتها و مقاومتها، اندیکاتور و بررسی حجم معاملات برای خرید و فروشهای خود استفاده میکنند.
کلام پایانی
در این مقاله به بررسی تفاوتهای سفتهبازی و سرمایهگذاری به عنوان دو استراتژی معاملاتی کوتاهمدت و بلندمدت با هم مقایسه شدهاند. طراحی و انتخاب استراتژی معاملاتی باید بر اساس تیپ روانشناختی معاملاتی، ریسکپذیری و اهداف سودآوری شما انجام گیرد. افراد زیادی هستند که با هر دو استراتژی سفتهبازی و سرمایهگذاری، توانستهاند به موفقیت و سودآوری قابل قبولی برسند، فقط کافی است که پس از طراحی استراتژی و تحلیل کافی بر اساس آن، پایبندی کافی به سیستم معاملاتی خود داشته باشید.
معامله گر کیست؟ بررسی تیپ های مختلف تریدر
در دنیای کنونی میتوان گفت یکی از مهمترین اصول حفظ ارزش پول، سرمایه گذاری است. از گذشته های دور، خرید و فروش از طریق مبادلات کالا به کالا وجود داشته و تا کنون به اشکال مختلفی ادامه پیداکرده است. تریدر ها در بازارهای مالی انواع مختلفی دارند. این تفاوت از روحیات مختلف آنها، مدت زمان ماندن در معامله و … نشات میگیرد. در این مقاله قرار است با انواع معامله گران آنها آشنا شویم.
ریشه کلمه معامله گر چیست؟
معامله گر در معنای لغوی به کسی گفته میشود که در هر بازاری خرید و فروش انجام میدهد. در ادبیات رایج بازار، تریدر کسی است که مدت زمان خرید و فروشهایش کوتاه است و بیشتر از فراز و فرودهای قیمت در بازار سود کسب میکند. در لغت شاید به نظر بیاید که این کار آسانی باشد، اما درواقع نیازمند تحلیل و مهارت بالا برای شناخت بازار هدف است. شناخت روند بازار در بازه های کوتاه مدت دارای ریسک فراوان در معامله میباشد.
تفاوت معامله گر با سرمایه گذار چیست؟
زمان، نقطه تفاوت میان سرمایه گذاران(investor) و معامله گران میباشد. همانطور که در ابتدا گفته شد، مدت زمان حضور تریدر در معاملات کوتاه است. معمولا زمان حضور معاملهگران در یک معامله، کوتاه مدت و یا میان مدت میباشد. سرمایهگذار دید بلندمدتی به بازار دارد. درگیر نوسانات کوتاه مدتی بازار نمیشود و میتوان گفت سنگ بنای تحلیل هایشان بنیادی یا همان فاندامنتال است. سرمایهگذاران فاندامنتالیست، معتقدند که قیمت یک سهم در هر نقطهای هم که باشد، درنهایت به آن قیمت ارزش ذاتی خود میرسد. بنابراین یکی از تحلیل های سرمایهگذاران، بررسی ارزش ذاتی سهام (NAV) میباشد. درصورتیکه قیمت لحظهای یک سهم از قیمت ارزش ذاتی کمتر باشد، آن سهم ارزنده میباشد.
تفاوت معامله گر حرفهای با مبتدی چیست؟
کنترل هیجانات و عواطف
مدیریت سرمایه و ریسک
تعیین حدضرر
به روز نگه داشتن دانش
داشتن استراتژی معاملاتی
جلوگیری از طمع و وحشت
معامله گران مشهور دنیا چه کسانیاند؟
مارک داگلاس (Mark Douglas)
ری دالیو (Ray Dalio)
جسی لیورمور (Jesse Lauriston Livermore)
انواع تیپ شخصیتی معامله گران
هر یک از ما انسانها گاهی با ترس، گاهی وحشت، گاهی هم دچار طمع و غرور میشویم، لجاجت میکنیم و با یکدندگی کار خود را توجیه میکنیم یا سهمی که از آن سود خوبی گرفتهایم را بهعنوان معشوقه خود انتخاب میکنیم. گاهی اوقات هم تمام این کارها را باهم انجام میدهیم.
1- تیپ شخصیتی معامله گران حریص در بورس
اکثر متخصصان همعقیدهاند که حرص و طمع نمیتواند پیشوای خوبی در سرمایه گذاری باشد. در بین بزرگان بورس مشهور است که طمع مغز را میخورد. از این بابت که حرص باعث به وجود آمدن تمنای بیشازحد برای کسب سود میشود، افراد حریص در بورس بیشتر گرفتار کلاهبرداران میشوند و یا در تلههای امیدهای پوچ میافتند. حرص یکی از قویترین و شدیدترین هیجانات هست و توانایی این را دارد تا معامله گر را به جلو سوق دهد. پس بههیچعنوان جای تعجب ندارد اگر هیجانات بتوانند بهراحتی جای خود را بافهم و شعور سرمایه گذار عوض کنند.
2- تیپ شخصیتی معامله گران قماربازان در بورس
قماربازی از چهرههای پرخطر طمعکاری هست و بسیار اعتیادآور است. قمارباز همیشه بیشتر میخواهد و هیچ زمان به کم راضی نمیشود؛ و آنقدر دنبال سود های متوالی میرود که آخر به بیراهه میافتد. پاراسلسوس طبیب و فیلسوف سوئیسی جمله زیبایی دارد که میگوید «داروی بیشازحد میشود سم» یعنی سود بردن خوب و بسیار لذت بخش است، اما با زیادهروی کردن خطرناک میشود. روانشناسان بر این باورند که کسب سود در بورس حالتی در مغز پدید میآورد که با حالات مصرف مواد مخدر برابری میکند و با بالا رفتن پرتفوی شخص میتواند حتی به او حالت نئشگی بدهد که تلاش برای تکرار آن موجب اعتیاد میشود و طی آنهمه ریسکها را فراموش میکند.
3-تیپ شخصیتی معامله گران خودبزرگبینها در بورس
خودبزرگبین یا متکبر خود را مهم و بااهمیت میپندارد؛ و بهطور غلوآمیزی احساس لیاقت میکند، وی تصور میکند بر همهچیز و همهکس احاطه دارد. معمولاً انسانهای متکبر از جنایت هم هیچ ابایی ندارند و غالباً از کرده خویش پشیمان نیستند. اعتیاد بعضی از بانکداران، به بزرگبینی که خود ناشی از اعتباری است که به سبب موقعیت شغلی خود دارند همیشه پیامدهای ناگواری را رقمزده است. بهطور مثال در کتاب از طمع تا وحشت جسیکا شوارترز به نیک لیسون اشاره میکند که با قماربازیهای خود بانک معتبر و باسابقه بارینگر لندن را نابود کرد و حتی باعث نوسان قیمت پوند بر سایر ارزها شد. شاید خود شما هم تابهحال به این فکر کرده باشید که از همه بیشتر میدانید و با فلان روش میتوانید بازار را شکست دهید و یا از همه کانالهای سیگنال دهی آگاهتر باشید.
4-تیپ شخصیتی معامله گران تقلیدگران در بورس
تیپ چهارم مورد معرفی ما تقلیدگران میباشند که بهوفور در بازارها دیده میشوند. این دسته از افراد به دنبال کردن روندها مشغولاند. حرکتهای گله ای جریانی فراگیر و اکثراً ناخودآگاه است، اینگونه رفتار به دوران (دگردیسی) یا دوران تکامل انسانها برمیگردد. در آن زمان اجداد پیشین ما بر این عقیده بودهاند که هر که با گروه باشد در امان است. اگر وی در وسط گله باشد تضمین زنده ماندن او بیشتر است. چون شکارچیان به دنبال کسانی میگردند که از گله جاماندهاند. درصورتیکه حس تعلق به جمع نکنیم دچار ترس و تردید میشویم اما نکته قابلتوجه این است، کسی که همیشه به دنبال گروه در حال حرکت است باید این را بداند که اگر گروه از پرتگاه سقوط کند، او نیز همانند آنان سقوط میکند. مزیت راه افتادن دنبال دیگران این است که دیگر نیازی به فکر کردن ندارد و بهراحتی میتواند از زیر بار مسئولیتش شانه خالی کند. درنتیجه هیچ زمان به اشتباهات معامله گری خود پی نمیبرد و نمیتواند مسائل جزئی بازار را تحلیل کند. در آخر هم هر نتیجهای رخ دهد آن را از چشم گروه میبیند. اینگونه افراد گاها در زندگی اجتماعی خود هم ثبات شخصیتی ندارند.
5- تیپ شخصیتی معامله گران شتاب زدگان در بورس
این تیپ شخصیتی که شتاب زدگان نام دارند. ممکن است بسیار اعصابشان ضعیف شود و کار کردن در بورس و اوراق بهادار مبدل به سوهان روحشان شود. بهطور مثال ممکن است بازار پنج درصد بریزد و در این میان سهم هایی که در پرتفوی اند صف فروش شوند و گاهی این ریزش ظرف چند روز آینده جبران میشوند؛ اما همیشه نه تعداد زیادی از سهامداران خورد توان دیدن این روزها را ندارند و سهام پر نوسان خود را از پرتفوی خارج میکنند و البته چند روز بعد پشیمان میشوند. به همین سبب است که مشاوران و افراد باتجربه در بورس همیشه سهام داری در درازمدت را پیشنهاد میکنند و توصیه آنان این است که از سهام های بنیادی استفاده شود و سرمایه بورسی خود را بین صنایع مختلف و نقاط جغرافیایی مختلف تقسیم کنند. تفکر و استراتژی پشت این قضیه این است که صبر در بورس پسندیده هست و درنهایت سهام دار صبور به پاداش مناسبی میرسد.
6-تیپ شخصیتی تریدر های وحشت زده در بورس
در بازار بورس بازههای زمانی وجود دارد که حتی باعث به جوش آوردن خون خبرهترین افراد صبور هم میشود؛ آن زمان که وحشت بازار را فراگیرد که متأسفانه این پدیده نادری هم نیست پایبندی به استراتژی شخصی خود بسیار مشکل میشود. این نکته را باید به یاد داشت که نوسان همیشه ذات بازار بورس بوده است. چارلز کیندل برگر اقتصاددان و تاریخشناس مسائل اقتصادی ثابت کرده است که تاریخ در بورس اکثراً تکرار میشود. اکثراً ماجرا با یک خبر مثبت و یا یک دستاوردی جدید شروع میشود و بعد جو سرخوشی راه میافتد و همه را فرامیگیرد و قیمتهای سهام بورس سر به فلک میکشد. حباب بزرگ و بزرگتر میشود و ادامه دارد تا جایی که اولین تردیدها مطرح میشود که اینچنین چیزی امکان وقوع ندارد. از آن پس وحشت دامن همه را میگیرد و درنهایت منجر به سقوط میشود.
7- تیپ شخصیتی معامله گران عاشق در بورس
همه ما میدانیم که عشق انسان را کور و کر میکند. عاشق به خاطر غلبه احساسات و هیجانات ضعفهای معشوق خود را نمیبیند. گاها بهطور عمد آنها را جدی نمیگیرد و از آنها چشمپوشی میکند. این روابط مربوط به روابط انسانی میشود، اما در دنیای سرمایه گذاری هم وارد میشوند. همانگونه که عشقهای رمانتیک موقتی و گذراست و در بیشتر اوقات ناراحتی و حال خرابی در پی آن میآورد، در بورس و بازار سرمایه نیز عیناً همین است. و بسیار گران تمام میشود. بهطور مثال شخصی درگذشته سهام شرکت x را داشته و از او سود خوبی گرفته است و حال دوباره درصدد خرید سهم است. اما این بار عاشق این سهم شده است و خطر اینجاست که این دفعه به معشوق خود اجازه میدهد تمام یا بخش بزرگی از پرتفوی را در اختیار بگیرد.
تفاوت بورس و ارز دیجیتال چیست؟
تفاوت بورس و ارز دیجیتال، موضوعی است که این روزها ذهن بسیاری از مردم را درگیر کرده. دلیل ظهور این دغدغه این است که مردم مدت ها در بازار بورس، خرید و فروش ها و فراز و فرودهای بی منطقی را تجربه کرده اند که مدام سرمایه شان را به ضرر می انداخت. پس همین مردم به دنبال راه بهتر و منطقیتری برای سرمایهگذاری میگردند.
در همین وضعیت، بازار جهانی خبر از افزایش سرمایهگذاری کمپانی ها و اشخاص حقیقی در بازار ارز دیجیتال میدهد. این اخبار و گزارشها مردم را وسوسه میکند تا سرمایههایشان را به بازار مطمئنتر و پرسودتری مانند بازار کریپتوکارنسیها وارد کنند. ما به دنبال درک تفاوت بورس و ارز دیجیتال هستیم تا از درستی انتخابمان برای تغییر مسیر، مطلع و همچنین با ویژگیهای ناآشنای بازار ارز دیجیتال آشنا شویم. در ادامه به بررسی موارد شباهت و تفاوت بورس و ارز دیجیتال میپردازیم.
شباهت بورس و ارز دیجیتال
برای درک تفاوت بورس و ارز دیجیتال، بایستی در ابتدا شباهات آنها را بفهمیم. این که هر دو، عرصه سرمایهگذاری هستند که میشود در آنها سرمایه را کاشت و سود را برداشت، گزاره درستی است اما دقیق نیست. کلمه سرمایه گذاری دامنه بسیار گستردهای از فعالیتها و زمینهها را در بر میگیرد.
کسی هم که با سرمایه خود، فروشگاه لباس باز کرده، اگر بگوید “من پولم را سرمایهگذاری کردم” شاید اشتباه نگفته باشد. یا شخصی که سرمایه لازم برای اجرای یک تئاتر را در اختیار کارگردان قرار میدهد نیز نوعی سرمایهگذاری کرده که احتمالا سودش را از فروش زیاد بلیتهای آن به دست میآورد.
اما چه وجه اشتراکی میان بورس و دنیای ارز دیجیتال وجود دارد که باعث میشود سرمایهگذاران وقتی با کشیدن سرمایهشان از منجلاب بورس، به جای این که استارت کار یک فروشگاه را بزنند، وارد دنیای ارز دیجیتال میشوند؟ بیاید چند شباهت اصلی را با هم مرور کنیم.
سیستم عرضه و تقاضا
در بازار بورس، وقتی تقاضا برای یک سهم بیشتر شود، قیمت آن بالا میرود و دارندگان آن سهم سود میکنند. اگر هم عرضه یک سهم زیاد شود (یعنی اکثر سهامداران وارد فاز فروش شوند) قیمت سهم نزولی میشود و کسانی که در قیمتهای بالاتر، آن را خریده اند، متضرر میشوند.
در بازار کریپتو کارنسی هم به همین شکل است. برای مثال وقتی تقاضا برای خرید اتریوم بالا برود، قیمت آن نیز رشد میکند. حال این افزایش حجم تقاضا ممکن است بر اثر یک خبر مثبت در مورد اتریوم باشد یا بخشی موج بازار. گاهی هم اکثر تریدرها تصمیم به فروش اتریوم و خارج کردن آن از والت خود هستند که در این صورت، قیمت آن به شدت کاهش پیدا میکند.
ارزش بر پایه ایده
در بازار بورس، زمانی تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ سهام یک شرکت را میخریم که دید مثبتی به فعالیتهای آن شرکت داشته باشیم. در بازار کریپتو کارنسی نیز، ارزش یک رمزارز، به ایدهای است که در وایت پیپر آن نوشته شده و فناوری رمزارز بر پایه آن شکل گرفته باشد.
قیمت ها تابع ارز های فیات
بازار بورس و بازار ارز دیجیتال، هر دو با ارزهای فیات مثل یورو و دلار قیمتگذاری میشوند. مثلا بیت کوین در حال حاضر در حدود قیمت ۵۷,۶۲۹ دلار قرار دارد. قیمت هر سهم شپنا نیز تا آخرین لحظه بازار، ۱۰,۵۳۰ ریال اعلام شده است. حالا فکر کنید اگر ریال و دلار نبودند، چطور ارزش اینها را بیان میکردیم؟ از طرف دیگر، ارزش آنها نیز بستگی به ارزش ارزهای فیات دارد.
تفاوت بورس و ارز دیجیتال
این دو بازار، در کنار شباهتهایی که نام بردیم، تفاوتهای متعددی دارند که برای ورود به بازار ارز دیجیتال، ضروری است با آنها آشنا شویم. شاید برخی از این تفاوتها ما را از ورود به این بازار منصرف کرد و برخی دیگر، دلیل محکمتری برای ورود ما به این مسیر باشند.
در این مقاله، این تفاوتها را به دو گروه تفاوتهای سازوکار سیستم، و تفاوتهای شرایط سرمایهگذاری تقسیم و موارد مختلفی را با هم بررسی میکنیم.
تفاوت بورس و ارز دیجیتال – سازوکار سیستم
تفاوت بورس و ارز دیجیتال از سیستم کاری آنها آغاز میشود. به هر حال از یک سو سیستم بورس ما تفاوت زیادی با بازار جهانی دارد و از سوی دیگر، سیستم ارز دیجیتال، فناوری تازه شکل گرفتهای است که سرمایهگذاری روی آن با تمام بازارهایی که پیش از این وجود داشته، فرق دارد.
۱. شرایط ثبت نام
برای شروع سرمایهگذاری در بورس، در ابتدا باید مراحل اداری خاصی را طی و در کارگزاری ثبتنام کنیم. حال در صورتی که سن قانونی را رد کرده باشیم و مراحل قبل را به درستی گذرانده باشیم، میتوانیم خرید و فروش سهام را آغاز کنیم.
اما برای سرمایه گذاری در بازار کریپتو کارنسی، از هر جای دنیا که حضور داریم فقط باید در یک کیف پول (والت) و یک صرافی آنلاین رمزارز (مانند صرافی بایننس) اکانت بسازیم. تمام این مراحل هم با یک ایمیل و در عرض ۱۰ دقیقه انجام میشود.
۲. ساعت کاری
یکی دیگر از تفاوت های بورس و ارز دیجیتال، ساعت کاری آنهاست. فعّالیتها و معاملات بازار بورس تهران از ساعت ۸.۳۰ صبح آغاز میشود و ساعت ۱۲.۳۰ ظهر، پایان مییابد. بورس در روزهای پنجشنبه و جمعه و روزهای تعطیل رسمی، کاملاً تعطیل است.
اما بازار ارز دیجیتال هیچ توقفی ندارد. معاملات در ۲۴ ساعت هفت روز هفته انجام میشوند و قیمتها بالا و پایین میروند و کوینها رد و بدل میشوند. این به خاطر غیرمتمرکز بودن این سیستم است. رمزارزها متعلّق به هیچ جغرافیا و قلمروی خاصی نیستند و قوانین آن محدود به حکومت خاصی نیست. پس باید سیستم آن طوری باشد که تمام افراد از نقطه دنیا با هر فرهنگ و شرایط کاری و شرایط اقلیمی که دارند، بتوانند در این بازار خرید و فروش کنند و سودشان را به دست آورند.
۳. نقدشوندگی
در بازار بورس تهران، اگر متوجه شویم سهامی که در سبد داریم، قرار است وارد روند نزولی شود، اقدام به فروش میکنیم. اما ممکن است (در بیشتر موارد) به یک صف فروش (متشکل از تمام سهامدارانی که مثل ما به سرشان زده سهام آن شرکت را بفروشند) ملحق شویم. این صف به این دلیل است که تقضای کمی برای این سهام وجود دارد. شاید تا موقعی که تقاضایی برای سهام ما پیدا شود و نوبت ما برسد، قیمت آن سهم بسیار پایینتر از زمانی بود که قصد فروش داشتیم.
اما در بازار رمزارزها، با وجود تأثیر عرضه و تقاضا بر آن، هیچ صفی برای خرید یا فروش وجود ندارد. زیرا در این بازار، عرضه و تقاضای مستقیم شکل نمیگیرد. چیزی به اسم استیبل کوین (مانند تتر) در بازار ارز دیجیتال، خرید و فروش را بسیار آسان کرده. هر زمان که نیاز به فروش یک نوع ارز داشته باشیم، به جای آن که منتظر خریدارباشیم، آن را به تتر تبدیل میکنیم. به این شکل، ارز ما نقد میشود. زیرا قیمت هر تتر، همیشه ۱ دلار است.
۴. قانونمند بودن
با تمام منطقی بودن و فواید و قابلیتهای بازار ارز دیجیتال، بسیاری از کشورها (حتی توسعه یافته) هنوز با وضع قوانین در مورد این ارزها و فعالیتهای حول محور آن، درماندهاند. برخی حکومتها هر نوع فعالیت در این حوزه را منع کردند و برخی دیگر، مردم را تشویق میکنند. به هر رو، به دلیل غیرمتمرکز بودن این بازار، شاید مشکل قوانین حکومتی با آن، مشکلی همیشگی باقی بماند.
اما بازار بورس به این شکل نیست. تمام شرکتهای بورسی تحت نظارت قانون حکومت فعالیت میکنند و تمام نهادهای بورسی (مثل بورس اوراق بهادار) نهادهایی دولتی و حکومتی هستند. معاملهگران نیز خرید و فروش را بر مبنای قوانین سازمان بورس، انجام میدهند و هر گونه تخلّفی، امکان پیگیری قانونی را از طریق مراجع قضایی دارد.
تفاوت بورس و ارز دیجیتال – شرایط سرمایه گذاری
بعضی دیگر از تفاوتهای بورس و ارز دیجیتال، به حال و هوای سرمایهگذاری در آنها بستگی دارند. اینها مواردی هستند که قوانین و چارچوبهای بازار آفریننده آنها نیستند. بلکه جو سرمایهگذاری که در هر عرصه وجود دارد، موجب بروز این تفاوتها میشود.
۱. شدّت نوسان
یکی از موارد تفاوت بورس و ارز دیجیتال در شرایط سرمایهگذاری، اختلاف در شدّت نوسان است.همه ما از سودهای زیاد بازار کریپتو کارنسیها شنیدهایم. اما در سایه این سود های فراوان، ضررهای هنگفتی نیز کمین کردهاند. در اواخر سال ۲۰۱۷، قیمت بیت کوین به ۲۰۰۰۰ دلار رسید. اما فقط تا سه ماه بعد، قیمت آن به ۸۵۰۰ دلار سقوط کرد.
اگر درصدی حساب کنیم، در ارزهای دیگر، نوسانات بسیار شدیدتری را شاهد هستیم. مثل دوج کوین که از ابتدای سال ۲۰۲۱ تا ۴ ماه بعد، بیشتر از ۳۰۰۰ درصد سود داد.
اما رقمهای بالای صد در صد (آن هم در مدت زمان کم)، در بازار بورس بسیار استثنا است. در بازار بورس، نوسان ۵ درصد هم حرکت بزرگیست. در حالی که در بازار ارز دیجیتال، نوسانات ۲۰ درصد، بسیار عادی به نظر میرسد.
به دلیل خاصیت نوسانات شدید، بازار ارز دیجیتال ریسک بسیار بیشتری نسبت به بازار بورس دارد. وقتی حجم زیادی از معاملات در زمان محدود، با رفتارهای متفاوتی رخ میدهد، بازار نوسانات شدیدی را تجربه میکند که این فضا برای سرمایهگذاری که توان از دست دادن سرمایه را ندارد، مناسب نیست.
۲. تصمیمات تریدرها
تریدرها برای گرفتن تصمیم خرید یا فروش، نیاز به یک نشانه راهنما دارند. حال این نشانه ممکن است از تحلیل به دست آید، یا از اخبار و یا تحقیقات دیگر. اما یکی از نقاط تفاوت بورس و ارز دیجیتال، همین تصمیمات تریدرهاست.
در بازار بورس، خیلیها از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. اما به جز تحلیل تکنیکال، با تحلیل بنیادی میتوانیم در مورد سوابق شرکت و آمارها و صورتهای آن، تحقیق کنیم و یا اخبار جدید آن را رصد کنیم. همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا ما را راهنمایی به خرید یا فروش کنند.
اما در بازار ارز دیجیتال، اغلب از همان تحلیل تکنیکال استفاده میشود. در اینجا محصولی وجود ندارد که بخواهیم در مورد آینده آن شرکت تحقیق کنیم. اما در عوض، حجم خرید و فروش به قدری بالاست که تحلیلتکنیکال را منطقیتر و مطمئنتر میکند. البته گاهی هم اخبار (مثل توییتهای ایلان ماسک) تأثیر زیادی روی بازار میگذارند.
اما مسئلهای که در بازار کریپتوکارنسی وجود دارد، وفور تصمیمات هیجانی سرمایهگذاران است. در این بازار، شاید به خاطر ظاهر جالب و سرگرمکننده آن یا به خاطر سودهای کلانی که رد و بدل میشود، تصمیمات احساسی زیادی بدون هیچ تحلیلی گرفته میشوند که به ضررهای وحشتناکی هم منتهی میشوند.
سخن آخر
تفاوت بورس با ارز دیجیتال، موضوعی نیست که بشود با مطالعه یک متن، به درک کامل آن رسید. درک بسیاری از این تفاوتها، پس از مدتی حضور و تجربه در بازار ارز دیجیتال به دست میآید و بیان آن در قالب کلمات، ممکن نیست. اما با وجود تمام اتفاقاتی که برای بازار بورس افتاد و با در نظر گرفتن تمام مزیتها و درآمدهای بالقوهای که در بازار ارز دیجیتال وجود دارد، ورود هیجانی به این بازار، بدون تحقیق، تصمیمگیری منطقی و آموزشهای لازم، ممکن است سرمایه ما را بر باد بدهد.
تفاوت معاملهگری وسرمایهگذاری – آکادمی پرشیا بلاکچین
درصورتی که هر تصمیمی در زندگی را معادل یک ترید در نظر بگیریم، همه ما به نوعی یک تریدر هستیم؛ پس تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری در چیست؟ در این مطلب، به این سوال پاسخ میدهیم که چه تفاوتی میان سرمایهگذاری و معاملهگری از نظر فلسفی وجود دارد. درک این تفاوت برای هر کسی که در بازارهای مالی فعالیت میکند، ضروری است. بنابراین در این مقاله به این مطلب پرداختیم.
تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری
هر شخص به نوعی یک تریدر است. هر تصمیمی که در زندگی گرفته میشود، صرف نظر از خوب یا بد بودنش، در نهایت نتیجهای بهدنبال دارد؛ بنابراین، افراد روزانه هزاران معامله انجام میدهند؛ خواه آن را تصدیق کنند یا نه. تصمیم به تحصیل در رشته مهندسی به جای تحصیل در رشته مالی، رفتن به سینما به جای وقت گذراندن با دوستان. هرکدام یک نوع معامله است که هر کدام نتیجهای (ارزشی) در پی دارند.
در نگاه کلان، میتوان هر تصمیم در زندگی را به عنوان یک معامله طبقهبندی کرد و در مورد همه انتخابها، از نظر ارزش مورد انتظار تفکر کرد. در واقع با هر تصمیم، گزینهای را خریده و گزینه دیگری را از دست میدهیم.
با در نظر گرفتن این موضوع، قبل از درگیر شدن با بازار مالی، هر فرد را میتوان در بالاترین سطح به عنوان یک تریدر طبقهبندی کرد. البته که این مفهوم، استفاده عمومی پذیرفته شده از کلمه معاملهگر نیست. در واقع بسیاری از فعالان بازار ممکن است به این کلمه خورده بگیرند و اظهار کنند که «نه، من یک سرمایهگذار هستم». تاریخچه تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری به مدتها قبل برمیگردد و در بازارها سابقه طولانی دارد. پذیرفته شده است که این دو کلمه، از هم متمایزند.
نظر کارشناسان درباره تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری چیست؟
جوزف پنسو (Joseph Penso de la Vega) اولین نویسندهای بود که تفاوت این دو کلمه را در کتابی بهنام «سردرگمی سردرگمیها» (Confusion of Confusions) در سال ۱۶۸۸، بیان کرد. ناگفته نماند که این کتاب، قدیمیترین کتاب در حوزه بورس است. او در این کتاب فعالان بازار را به سه دسته تقسیم میکند:
اربابان مالی (سرمایهگذاران ثروتمند)، معاملهگران (تریدرهایی که گاهی دست به معامله میزنند) و قماربازان (مانند نوسانگیران). تمایزی که جوزف از آن صحبت میکند، در اندازه و میزان موفقیت این افراد است. ثروتمندان، سرمایهگذاران هستند. بقیه، معاملهگران هستند.
فیلیپ کارت (Philip Carret)، نویسنده کتاب هنر سفتهبازی (سال ۱۹۳۰) درباره تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری، مینویسد:
کسی که که در سال ۱۹۱۵ سهام ایالات متحده را در ۶۰ سالگی، به منظور فروش در قیمت بالاتر خریداری کرد، یک سفتهباز یا تریدر است. از سوی دیگر، کسی که در سال ۱۹۲۱، AT&T را در ۹۵ سالگی خرید تا از سود سهام ۸ درصد برخوردار شود، یک سرمایهگذار است. به عبارت دیگر، Carret به انگیزه، وزن بیشتری میدهد. سفتهباز در اینجا بر قیمت تمرکز میکند؛ در حالی که سرمایهگذار بر نوع کسبوکار تمرکز میکند.
جان مینارد کینز (John Maynard Keynes)، اقتصاددان مشهور، در رویکرد خود دقیقتر بود و سفتهبازی را اصطلاحی برای «پیشبینی روانشناسی بازار» و سرمایهگذاری را بهعنوان «فرآیند پیشبینی بازده احتمالی داراییها در کل دوران عمر آنها» تعریف کرد. رویکرد او مشابه رویکرد Carret بود، اما با تفاوتی کوچک و آن اینکه، شرطبندی روی موفقیت اقتصادی یک شرکت، از نظر فلسفی با شرطبندی صرفا روی قیمت یک دارایی متفاوت است.
ایجاد یک چارچوب برای درک تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری
آیا راهی وجود دارد که مشخص کند یک رویکرد جزو معاملهگری محسوب میشود یا سرمایهگذاری؟ آیا انگیزه نامشهود فرد در بازار مشخص میکند که در حال معاملهگری یا سرمایهگذاری است؟ اولویت زمانی، چه نقشی در این طبقهبندی دارد؟ به نظر میرسد، اکثر مراجع تاریخی موافق هستند که اگر انگیزه شخصی برای تصمیمگیری، مربوط به اقتصاد واقعی کسبوکار و رشد آن باشد، سرمایهگذاری در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر تصمیمگیری صرفا براساس قیمت مورد انتظار آینده دارایی باشد، معاملهگری و ترید محسوب میشود. با این رویکرد، این امکان وجود دارد که دو فرد بتوانند در ظاهر به همان شیوه عمل کنند اما در دو دسته طبقهبندی شوند.
به عنوان مثال، دو سناریو زیر را در نظر بگیرید:
شما یک صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) هستید که در مراحل اولیه یک پروژه سرمایهگذاری کردهاید. بهطور غیرمنتظرهای تنها دو هفته پس از سرمایهگذاری، توکنهای شما تا ۱۰۰ برابر بازدهی ایجاد میکند. شما احساس میکنید اکنون قیمت بیش از حد گران است و بنابراین آنها را در بازار آزاد میفروشید.
شما یک صندوق پوشش ریسک (هج فاند) هستید که در مراحل اولیه، سرمایهگذاری کردهاید و همانطور که انتظار میرفت دو هفته پس از سرمایهگذاری، بازار حرکت کرده و توکنهای شما آزاد و برای کسب سود آنها را میفرشید.
هر دو سناریو دقیقا روند مشابهی داشتند؛ اما شما احتمالا آنها را به ترتیب به عنوان یک سرمایهگذار و معاملهگر تلقی میکنید. تصمیم گیری داخلی در این دو سناریو کاملا متفاوت بود؛ اما روند و نتیجه دقیقا یکسان بود. در این مورد خاص، صندوق VC بیشتر بر روی اقتصاد واقعی کسبوکار متمرکز بود، در حالی که صندوق تامینی صرفا روی اینکه آیا افراد با توجه به قیمت، برای دارایی ارزش قائل میشوند یا خیر، شرطبندی میکرد.
بیایید نگاهی به مجموعه جداگانهای از شرایط بیندازیم که تفاوت کمتری در مورد این مفهوم دارند:
شما یک دارایی را به دلایل بنیادی و تحلیل فاندامنتال خریداری میکنید که فکر میکنید باعث رشد کسبوکار میشود. به عنوان مثال، شما اپل را پس از معرفی آیفون خریداری میکنید؛ زیرا معتقدید گوشیهای هوشمند نفوذ اجتماعی خود را به سرعت افزایش میدهند و فراگیر میشوند و قصد دارید پس از بازدهی مد نظر آنرا بفروشید.
شما دارایی را به دلیل تغییری میخرید که فکر میکنید مردم را هیجانزده خواهد کرد. به عنوان مثال، شما اپل را پس از معرفی آیفون خریداری میکنید، زیرا معتقدید مردم در مورد چشمانداز یک محصول پرفروش جدید، هیجانزده میشوند و بنابراین قیمت بیشتری برای هر سهم پرداخت میکنند. زمانی که قیمت اپل به هدف مد انتظار شما رسید، آن را میفروشید.
تفاوت بین مثالهای بالا در جایی است که حدس و گمان در آن صورت میگیرد. سرمایهگذاری و معاملهگری هر دو نیاز به سفتهبازی و سوداگری دارند؛ اما سرمایهگذاری را میتوان به عنوان حدس و گمان در مورد موفقیت اقتصادی یک کسبوکار در نظر گرفت.
سوداگری روی قیمت در این سناریو متفاوت بود، زیرا برای بیشتر داراییها، قیمت دلیل اصلی «موفقیت» واقعی سرمایهگذاری نیست. اگر روی اینکه مردم آیفونها را دوست دارند و جریانهای نقدی را برای اپل افزایش میدهند، شرطبندی کنید، متفاوت است با شرطبندی روی اینکه مردم فردا به دلیل هیجانشان در مورد آیفون، قیمت بالاتری برای اپل میپردازند یا نه.
هر دو روی رفتار انسانها شرطبندی میکنند و انسانها مخلوقاتی انعکاسی و تقلیدی هستند که اغلب روندهای اجتماعی و فیزیکی را به یک شکل تکرار میکنند. با در نظر گرفتن این موضوع، هیچ دلیل فلسفی برای جدا کردن سرمایهگذاری و معاملهگری وجود ندارد. با این حال، برای یک سرمایهگذار، فعالیت اقتصادی شرکت اهمیت بالایی دارد.
کارشناسان معتقدند شرطبندیهای طولانیمدت بیشتر با سرمایهگذاری و شرطبندیهای کوتاهمدت بیشتر با ترید و معاملهگری مرتبط هستند.
سرمایهگذاری و معاملهگری در رمزارزها
این بحث در حوزه ارزهای دیجیتال کمی پیچیدهتر است. طبق گفتههای بافت (Buffet) و کینز (Keynes)، سرمایهگذاری در بیت کوین یک عنوان اشتباه است؛ زیرا هیچ اقتصاد واقعی به معنای سنتی وجود ندارد. ارزش این ارز از شرطبندی و پذیرش آن بین افراد نشات میگیرد. از سوی دیگر، بسیاری از خریداران بیت کوین، آن را به قصد نگهداری به مدت طولانی، خریداری میکنند.
درک تفاوتهای فلسفی صرفا برای سرگرمی نیست. درک این تمایزها، برای بازیگران عادی بازار نیز مفید است. هنگامی که شخص درک کند که معاملهگری یک بازی کوتاهمدت و مبتنیبر قیمت است، میتواند قوانین را بهتر لمس کند. اولا، پرسیدن سوال در مورد فاندامنتال شهودی به جای فاندامنتال واقعی، همیشه ارزشمندتر است؛ زیرا درک شهود در کوتاهمدت بیشتر از درک فاندامنتال واقعی یک دارایی باعث افزایش قیمت میشود.
خرید پله ایی چیست و تفاوت آن در میانگین کم کردن
گاهی اوقات برخی سرمایهگذاران زمانی که از پتانسیل رشد یک سهم آگاهی دارند اما از وضعیت کوتاه مدت آن اطمینان ندارد، خریدهای خود را به بخشهای مختلف تقسیم میکنند. اما خرید پله ایی چیست و تفاوت آن در میانگین کم کردن چیست ؟
با این روش معامله، در هر بار، بخشی از سرمایه برای انجام سفارش وارد بازار میشود. به این ترتیب اگر تحلیل و تصمیم معاملهگر اشتباه بود، ضرر زیادی را متحمل نخواهد شد، زیرا با همه دارایی خود وارد بازار نشده است.
بنابراین میتوان خرید پلهای را خرید مرحله به مرحله دانست که یک روش معاملاتی برای جبران ضرر است. به تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ این نکته باید دقت کرد که جبران ضرر با کاهش ریسک متفاوت است. زیرا خرید پلهای اگر به درستی صورت نگیرد میتواند ریسک معامله را افزایش دهد.
کاهش میانگین خرید (خرید پلهای در صورت افت قیمت)
کمکردن میانگین خرید (averaging down) شرایطی است که پس از خرید یک سهم، قیمت آن افت میکند و سرمایهگذار در قیمت پایینتری آن سهام را دوباره خریداری میکند.
نکته قابل توجه آن که استرانژی کم کردن میانگین باید پس از تحلیل یک سهم بر اساس روشهای مختلف (تکنیکال، بنیادی) انجام شود و بدون داشتن تحلیل مناسب، نباید اقدام به اتخاذ این استراتژی کرد. هدف از اینکار کاهش متوسط قیمت خرید است، اما آیا اینکار به سود بیشتر منجر میشود یا اینکه تنها باعث زیان بیشتر خواهد شد؟
نظرات گوناگون
نظرات مختلفی در مورد خرید پلهای سهام در بین سرمایهگذاران و معاملهگران وجود دارد. طرفداران این روش، معتقدند که کم کردن میانگین خرید با خرید پلهای، روشی مناسب برای سرمایهگذاری است. اما مخالفان اعتقاد دارند این روش تنها به فاجعه و ضرر بزرگتر ختم میشود.
اغلب کسانی که طرفدار این روش هستند دیدگاه بلند مدتی به سرمایه گذاری دارند و بر خلاف روند قیمت آن سهم یا آن دارایی عمل میکنند. برای مثال، فرض کنید یک سرمایهگذار با دیدگاه بلند مدت سهام شرکت فولاد خوزستان را خریداری کرده و اعتقاد دارد که چشمانداز این شرکت مثبت است.
در صورتی که قیمت سهام این شرکت افت کند، این سرمایهگذار تمایل دارد به این افت قیمت به عنوان فرصتی برای خرید بنگرد و احتمالا سایرین را به داشتن دیدگاه بدبینانه نسبت به چشمانداز بلند مدت این شرکت متهم میکند.
چنین سرمایهگذارانی اقدام خودشان را به عنوان “خرید یک کالای تخفیفدار” در نظر میگیرند و اغلب چنین میگویند که “اگر شما سهام را در قیمت ۳۰۰ تومان مناسب دیدید و آنرا خریداری کردید، حالا که به ۲۵۰ تومان رسیده باید خوشحال باشید، زیرا مانند یک کالای تخفیف خورده است و میتوانید مقدار بیشتری از آن خریداری کنید”.
در سمت دیگر، سرمایهگذاران و معاملهگرانی هستند که معمولا دیدگاه کوتاهمدتتری دارند و کاهش قیمت سهام را پیش زمینه اتفاقات بدتر در آینده میدانند. این معاملهگران به جای اینکه خلاف روند وارد بازار شوند، تمایل دارند در مسیر روند معامله کنند.
این افراد اغلب خرید سهام در حال افت را به چاقوی در حال افتادن تشبیه میکنند و میگویند “هیچگاه سعی نکنید چاقوی در حال سقوط را بگیرید”. این نوع از معاملهگران و سرمایهگذاران تمایل دارند برای توجیه تصمیماتشان در سرمایهگذاری، به اندیکاتورهای تکنیکال مانند price momentum تکیه کنند.
اگر همان سرمایهگذار با دیدگاه کوتاهمدت سهام ایران خودرو را در ۳۰۰ تومان خریده باشد، شاید حدضرر خود را روی ۲۵۰ تومان قرار دهد و در صورتی که قیمت به پایینتر از این رقم تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ برسد، سهام خود را بفروشد.
چنین سرمایهگذارانی که دیدگاه کوتاه مدت دارند علاقهای به کم کردن میانگین نشان نمیدهند زیرا کاهش میانگین را اضافه کردن سرمایه به یک سرمایهگذاری بد میدانند.
مزایای کاهش میانگین خرید
اصلیترین مزیت کاهش میانگین خرید با خرید پلهای این است که سرمایهگذار میتواند میانگین قیمت خرید سهام را تا حد زیادی کاهش دهد و در صورتی که قیمت سهم رشد کند، به دلیل وجود قیمت سربه سر کمتر، سریعتر به سود برسد و به دلیل اینکه قیمت خرید او کاهش یافته، میزان سود نیز افزایش یابد.
(در حالیکه اگر میانگین خرید خود را کم نمیکرد و قیمت بالاتر از قیمت خرید اولیه میرسید، سود کمتری بدست میآورد)
برای اینکه این موضوع برای شما شفاف شود فرض کنید شخص ۱۰۰۰۰ سهم ایران خودرو با قیمت ۳۰۰ تومان در پرتفوی خود دارد و حالا که قیمت به ۲۵۰ تومان رسیده، دوباره ۱۰۰۰۰ سهم دیگر تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ را خریداری میکند. با اینکار میانگین خرید به ۲۷۵ تومان میرسد:
۱۰,۰۰۰ برگه سهم ۳۰۰ تومانی = ۳,۰۰۰,۰۰۰ تومان
۱۰,۰۰۰ برگه سهم ۲۵۰ تومانی = ۲,۵۰۰,۰۰۰ تومان
جمعا ۲۰۰۰۰ برگه سهم با جمع خرید ۵,۵۰۰,۰۰۰ تومان
متوسط قیمت خرید هر برگه سهم = ۲۷۵ تومان
فرض A :
اگر قیمت سهام ایران خودرو به ۲۹۰ تومان برسد، سرمایهگذار در صورت فروش سهم، سود ۳۰۰ هزار تومانی را بدست میآورد:
فروش ۲۰۰۰۰ سهم در قیمت ۲۹۰ تومان = ۵,۸۰۰,۰۰۰
تومان
جمع مبلغ خرید = ۵,۵۰۰,۰۰۰ تومان
سود بدست آمده: ۳۰۰,۰۰۰ تومان
فرض B :
اگر قیمت سهام ایران خودرو به رشد خود ادامه دهد و به ۳۱۰ تومان برسد، سرمایهگذار در صورت فروش سهم، سود ۷۰۰ هزار تومانی را بدست میآورد:
فروش ۲۰۰۰۰ سهم در قیمت ۳۱۰ تومان = ۷,۲۰۰,۰۰۰ تومان
جمع مبلغ خرید = ۵,۵۰۰,۰۰۰ تومان
سود بدست آمده: ۷۰۰,۰۰۰ تومان
اما اگر شخص اقدام به کم کردن میانگین خرید نکرده بود در فرض A نه تنها سودی بدست نمیآورد بلکه ارزش هر سهم ۱۰ تومان از ارزش خرید وی کمتر بود و در فرض B نیز سودی که بدست میآورد ۲۰۰,۰۰۰ تومان بود.
معایب کاهش میانگین خرید
کم کردن میانگین خرید با خرید دوبرابر همان سهم در زمانی که قیمت سهم در نهایت رشد میکند استراتژی خوبی است اما مشکل اینجاست که نمیتوان بازار را به راحتی پیشبینی کرد و اگر قیمت سهم کاهش یابد، زیانی که سرمایهگذار متحمل شده بیشتر خواهد شد.
بنابراین سرمایهگذاران باید بسیار مراقب باشند و ریسک کاهش میانگین قیمت خرید را در نظر بگیرند. البته اینکار در اغلب مواقع ساده نیست و موضوع زمانی حادتر میشود که بازار با یک روند نزولی هیجانی روبرو شود. عیب دیگر کمکردن میانگین با خرید پلهای، بهم خوردن توازن پرتفوی یا سبد دارایی است.
به عنوان مثال اگر یک سرمایهگذار تصمیم گرفته که ۲۵ درصد از پرتفوی خود را به سهام پرریسک و پرنوسان اختصاص دهد، اگر شخص بازهم از این سهام خریداری کند درصد پرتفوی وی برای این دارایی افزایش خواهد یافت و توازن سبد خرید بهم خواهد خورد.
توصیههای کاربردی
برخی از بزرگترین سرمایهگذاران دنیا، از جمله وارن بافت، از استراتژی کاهش میانگین خرید طی سالها استفاده کردهاند. البته قبول داریم که سرمایه یک سرمایهگذار متوسط به اندازه سرمایه وارن بافت نیست، با این حال کاهش میانگین خرید در صورت پیادهسازی صحیح و در نظر گرفتن نکات زیر میتواند یک استراتژی سودآور باشد:
نکته ۱ :
نباید برای همه سهام موجود در پرتفوی، خرید پلهای را با هدف کاهش میانگین خرید انجام داد. کاهش میانگین خرید باید فقط برای تعداد خاصی از سهام شرکتها که بنیاد قوی دارند به کار رود.
چنین شرکتهایی در بازه زمانی چندین ساله ثابت کردهاند که دارای جایگاه رقابتی قوی، بدهی کم، جریان پول مناسب و مدیریت خوب هستند و قیمت سهامشان از محدوده خاصی پایینتر نمیآید. شرکتهایی که ریسک ورشکستگی و یا افت شدید قیمت در آنها زیاد است گزینه مناسب برای کاهش میانگین خرید نیست.
نکته ۲ :
قبل از کاهش میانگین خرید، سرمایهگذار باید بطور دقیق وضعیت بنیادی شرکت را بررسی کند تا بداند این کاهش قیمت موقتی است یا اینکه از یک تغییر بنیادی ناشی میشود؟
شاید کاهش قیمت سهام ناشی از یک وضعیت هیجانی موقتی در بازار باشد و هیچ تغییر بنیادی در شرکت رخ نداده باشد و شاید هم بالعکس، یک تغییر بنیادی در شرکت یا در صنعت به وجود آمده و کاهش قیمت ادامهدار است.
نکته ۳ :
استراتژی کاهش میانگین خرید زمانی که ترس کاذب و بیشازاندازه در بازار باعث کاهش قیمت سهام شده بهترین استراتژی است. در چنین زمانهایی، سهام با ارزش را میتوان با قیمتی نازل خریداری کرد.
کلید اینجاست که در این شرایط، سهام شرکتی را انتخاب کنید که جایگاه آن به اندازهای قوی است که پس از چنین هیجاناتی حداقل به قیمت سابق خود باز میگردد.
نتیجه گیری
خرید پلهای به معنای خرید سهام بهصورت مرحله به مرحله است تا ضرر حاصل از معامله کاهش یاید، اما اگر به درستی اجرا نشود، باعث افزایش ضرر و متعاقب آن بالارفتن ریسک میشود.
نظرات متفاوتی در بین سرمایه تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ گذاران در مورد خرید پلهای و روشهای آن وجود دارد و سرمایهگذاران بزرگی نیز از این روش استفاده میکنند. اگر به این روش اعتقاد دارید، بهتر است نکاتی که اشاره شد را در نظر بگیرید.
امیدواریم که این مطلب ( خرید پله ایی چیست و تفاوت آن در میانگین کم کردن ) مورد رضایت شما عزیزان واقع شده باشد. برای دیدن مطالب بیشتر به سایت اکسیر مراجعه فرمایید.
اشتراک این مطلب
https://exirise.com/wp-content/uploads/2021/01/Untitled-1.jpg 600 800 ExConvHs3574Izp https://exirise.com/wp-content/uploads/2022/05/Name-Gold.png ExConvHs3574Izp 2021-01-16 14:50:42 2021-01-16 14:51:15 خرید پله ایی چیست و تفاوت آن در میانگین کم کردن
دیدگاه خود را ثبت کنید
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
جستجو در محتوای وب سایت :
1401.08.16 ✅ #دانا رشد بیش از ۱۲۰ درصد نماد رعایت حد ضرر ✅ #دحاوی تقاضای بیش از ۸ میلیون ✅ #دامین مجدد در محدوده مقاومتی ۲۸۰ الی ۳۰۰ تومانی ✅ #غگرجی صف خرید در محدوده حمایتی با بیش از ۵ میلیون تقاضا و حجم معاملات 1401.08.15 ✅ #دانا عبور از محدوده ۲۰۰ تومانی و رشد […]
1401.08.11 ✅ #دحاوی حفظ حمایت محدوده ۷۵۰ تومان و صف خرید ، رعایت حد ضرر 📊 #پایش_بازار ☑️ تعداد کل نماد: 734 🟢 تعداد مثبت: 345 (%47) 🔴 تعداد منفی: 389 (%53) 🔼 تعداد صف خرید: 61 (%8) 🔽 تعداد ️صف فروش: 49 (%7) 🟩تعداد نماد اختلاف مثبت: 487 🟥تعداد نماد اختلاف منفی: 247 ⬆️ارزش […]
1401.08.04 📊 #پایش_بازار ☑️ تعداد کل نماد: 740 🟢 تعداد مثبت: 73 (%10) 🔴 تعداد منفی: 667 (%90) 🔼 تعداد صف خرید: 24 (%3) 🔽 تعداد ️صف فروش: 206 (%28) 🟩تعداد نماد اختلاف مثبت: 154 🟥تعداد نماد اختلاف منفی: 586 ⬆️ارزش خرید حقوقی ها: 1,032 میلیارد ⬇️ارزش فروش حقوقی ها: 340 میلیارد 🔼ارزش خرید حقوقی […]
1401.07.26 ✅ #دانا بازگشایی با بیش از ۹۰ درصد رشد از زمان تحلیل و بعد از اعمال افزایش سرمایه ، دقت و رعایت حد ضرر 📊 #پایش_بازار ☑️ تعداد کل نماد: 736 🟢 تعداد مثبت: 346 (%47) 🔴 تعداد منفی: 390 (%53) 🔼 تعداد صف خرید: 65 (%9) 🔽 تعداد 🟩تعداد نماد اختلاف مثبت: 342 […]
1401.07.20 ✅ #دانا حجم معاملات حدود ۳۰ میلیون سهم در آستانه صف خرید با رشد ۸۰ درصد بعد از افزایش سرمایه دقت به رعایت حد ضرر 1401.07.19 ✅ #دانا افزایش حجم معاملات تا ۴۷ میلیون سهم و رشد بیش از ۷۵ درصد رعایت حد ضرر ✅ #غپینو ادامه روند مثبت در آستانه صف خرید ✅ #دلقما […]
1401.07.12 ✅ #ملت با افزایش حجم ۱۳ میلیون در محدوده مثبت ۳ درصد 📊 #پایش_بازار ☑️ تعداد کل نماد: 737 🟢 تعداد مثبت: 259 (%35) 🔴 تعداد منفی: 478 (%65) 🔼 تعداد صف خرید: 53 (%7) 🔽 تعداد 🟩تعداد نماد اختلاف مثبت: 389 🟥تعداد نماد اختلاف منفی: 348 ⬆️ارزش خرید حقوقی ها: 455 میلیارد ⬇️ارزش […]
1401.07.06 ✅ #غگرجی حفظ حمایت و صف خرید نماد ✅ #دحاوی مجدد صف خرید در محدوده ۸۰۰ تومان دقت به تحلیل و رعایت استراتژی معاملاتی ✅ #غپینو افزایش ۴۲ میلیون حجم معاملات در سقف روزانه 📊 #پایش_بازار ☑️ تعداد کل نماد: 738 🟢 تعداد مثبت: 501 (%68) 🔴 تعداد منفی: 237 (%32) 🔼 تعداد صف […]
دسترسی سریع
اخبار و آموزش ها :
-
(49) (129)
گروه مشاوره و سرمایه گذاری پایا سرمایه اکسیر در سال ۱۳۹۶ با هدف ایجاد تحولی مناسب، در راستای ارائه خدمات نوین و استاندارد در حوزه معاملات بورس اوراق بهادار و انرژی تاسیس گردیده و همواره توسعه کمی و کیفی فعالیت هایش را سرلوحه برنامه های مشتری مداری خود قرار داده است.
شماره ثبت ۵۹۶۱۰۷
آدرس و اطلاعات تماس :
نمادهای اعتماد الکترونیکی :
به دستور ستاد ملی مبارزه با کرونا و حفظ سلامتی شما که بیش از هرچیزی برای ما اهمیت دارد تا اتمام دوره قرنطینه از ارائه خدمات بصورت حضوری معذور هستیم و کلیه خدمات کاملا مجازی ارائه خواهد شد . با اپراتور شرکت و در صفحه اصلی سایت قسمت چت انلاین با ما در ارتباط باشید.
دیدگاه شما