منظور از نسبت سود به زیان(ریسک به ریوارد) چیست؟
شاخص یا نسبت سود به زیان یا همان "ریسک به ریوارد" شاخصی برای تعیین حد ضرر و حد سود برای سرمایه گذاری در معاملات بورس می باشد، این شاخص می تواند جهت تصمیم گیری برای خرید یا عدم خرید سهم مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان در بورس مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد. نسبت ریسک به ریوارد یعنی اینکه شما در مقابل چند درصد سود حاضر هستید چند درصد از سرمایه خود را به خطر بیندازید.باید توجه کرد که مفهوم "نسبت سود به زیانگ در همه بازارهای بورس چه داخلی(بورس های ملی) و چه بین المللی یکسان است.
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد:
برای محاسبه این نسبت ابتدا باید ریسک و ریوارد را طبق فرمول زیر بدست بیاوریم؛
حد ضرر – قیمت سهم = ریسک
حد سود – قیمت سهم = ریوارد
بنابراین پس از تعیین ریسک و ریوارد، ریسک را بر ریوارد تقسیم می کنیم تا نسبت آن مشخص شود، بطوری که هر چقدر که این نسبت کمتر از ۵۰% باشد، سهم برای خرید مناسب می باشد.
فرض کنید شما قصد خرید سهمی را در بازار بورس ایران با واحد پولی ریال را دارید که قیمت آن مبلغ ۱۶۸۱ ریال است و تارگت ( حد سود ) سهم مبلغ ۲۱۲۰ ریال و حد ضرر سهم مبلغ ۱۵۵۰ ریال می باشد، بنابراین برای تصمیم گیری جهت خرید یا عدم خرید سهم ابتدا باید ریسک و ریوارد را مشخص نماییم.
۱۳۱ = ۱۵۵۰ – ۱۶۸۱ = ریسک
۴۳۹ = ۲۱۲۰ – ۱۶۸۱ = ریوارد
حالا طبق مطالب گفته شده ریسک را تقسیم بر ریوارد می مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان کنیم که می شود:
۲۹۸ / ۰ = ۴۳۹ / ۱۳۱ = Risk/Riward
بنابراین نتیجه محاسبه می شود؛ ۰٫۲۹۸ یا ۲۹٫۸% و چون این نسبت کمتر از ۵۰% می باشد پس سهم برای خرید مناسب است.
تجزیه و تحلیل نسبت ریسک به ریوارد:
شاخص ریسک به ریوارد شاخص خوبی برای تعیین حد ضرر و حد سود است، یعنی اگر پس از خرید سهم، قیمت آن تا مبلغ۱۵۵۰ریال سقوط کرد آن را می توانیم بفروشیم و با ضرر از آن خارج شویم و اگرقیمت سهم بالا رود و تا مبلغ ۲۱۲۰ ریال رسید، باز هم می توانیم تصمیم به فروش سهم بگیریم. به عبارت دیگر مبلغ ۴۳۹ ریال سود در مقابل مبلغ ۱۳۱ ریال ضرر که ریسک به ریوارد سهم می شود ۲۹% و یا یک سوم مبلغ سرمایه گذاری، بنابراین ریسک به ریوارد، به این مفهوم است که شما حاضرید در مقابل ۲۹ درصد سود، مقداری از سرمایه خود را (به اندازه مبلغ سرمایه گذاری) به خطر بیندازید.
سود یا زیان اقتصادی چیست؟
سود یا زیان اقتصادی (Economic Profit or Loss) برابر با تفاوتِ بینِ درآمدهای بهدست آمده از فروش و هزینههای انجام شده میباشد. همچنین باید در نظر داشته باشیم که هزینههای فرصت از دست رفته (Opportunity Costs) نیز جزو این دسته از هزینهها بهشمار میآید. در محاسبهٔ سود اقتصادی، هزینههای فرصتِ از دست رفته و هزینههای آشکار (Explicit Costs) از کل درآمد کسبشده کسر میگردد. هزینههای فرصتِ از دست رفته هزینههای ضمنیای هستند که توسط مدیریت شناسایی شده و بسته به سناریوها و دیدگاههای متفاوت فرق میکند.
نکات کلیدی:
- سود اقتصادی حاصل کسر هزینههای فرصت از دست رفته و هزینههای آشکار از درآمد کسبشده میباشد.
- هزینههای فرصت از دست رفته به مقدار سودهایی گفته میشود که یک کسبوکار با انجام دیگر کارها از دست میدهد.
- سود اقتصادی برای بررسی داخلی استفاده میشود و نیازی به افشای عمومی آنها وجود ندارد.
درک مفهوم سود مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان یا زیان اقتصادی
سود اقتصادی معمولاً همراه با سود حسابداری مورد بررسی قرار میگیرد. سود حسابداری (Accounting Profit) برابر با مقدار سودی است که شرکت در صورت سود و زیان خود (Income Statement) نشان میدهد. سود حسابداری به بررسی میزان جریان نقدی ورودی به شرکت و مقایسهٔ آن با میزان جریان خروجی از شرکت میپردازد و یکی از بخشهای مورد نیاز برای شفافیت مالی (Financial Transparency) شرکتها میباشد. از سویی دیگر، سود اقتصادی در صورتهای مالی شرکتها ثبت نمیگردد و نیازی به بررسی شدن توسط نهادهای قانونگذار، سرمایهگذاران و یا مؤسسات مالی ندارد. سود اقتصادی یک نوع از تحلیلهای (?What if – چه میشد اگر؟) میباشد. شرکتها ممکن است از سود اقتصادی در زمان مواجه شدن با چند انتخاب برای افزایش سطوح تولید و یا انجام دیگر تولیدات استفاده نمایند. سود اقتصادی میتواند یک معیار برای کسب سود در شرکت را به وجود بیاورد. محاسبهٔ میزان سود اقتصادی میتواند بسته به نوع شخصیت اقتصادی و سناریوی مدنظر متفاوت باشد. بهطور کلی، میتوان این سود را بهشکل فرمولی که در ادامه آمده است محاسبه نمود:
Economic profit = revenues – explicit costs – opportunity costs
سود اقتصادی = درآمدها – هزینههای آشکار – هزینههای فرصت از دست رفته
سود یا زیان اقتصادی از دست رفته
در این معادله، با خارج کردن هزینههای فرصت از دست رفته میتوانیم به سود حسابداری (Accounting Proft) دست پیدا کنیم. اما اگر هزینههای فرصت از دست رفته را نیز از کل کسر نماییم، میتوانیم وضعیت فعلی را با وضعیتهای دیگری که شرکت میتوانست از آنها استفاده کند مقایسه نماییم. شرکتها هزینههای آشکار خود را در صورت سود و زیان به نمایش میگذارند. سود حسابداری در آخرین خط از صورت سود و زیان، بهصورت مجموع درآمد پس از کسر شدن از هزینههای مستقیم، غیرمستقیم و هزینههای مالی نوشته میشود. بهای تمام شدهٔ کالاهای فروش رفته (Cost of goods sold – COGS) نیز یکی از اساسیترین هزینههای آشکار در بررسی هزینههای شرکت میباشد. بنابراین، این معادله میتواند به روشنی هزینههای فرصت از دست رفته شرکت را نشان داده و میزان سود بهازای هر واحد را بهنمایش بگذارد. سود اقتصادی ممکن است برای انجام مقایسه بین درآمدهای احتمالی انتخاب هر یک از گزینهها مورد استفاده قرار گیرد. اشخاصی که کسبوکارهای خودشان را راهاندازی میکنند ممکن است از سود اقتصادی بهعنوان یک معیار برای بررسی سال اول کسبوکارشان استفاده نمایند. در شرکتهای بزرگ، مدیران کسبوکار میتوانند به سودهای ناخالص، سود عملیاتی و سود خالص بهدست آمده در فازهای مختلف عملیات کسبوکاری شرکت نگاه بیاندازند.
هزینههای فرصت از دست رفته (Opportunity Costs) چیست؟
هزینههای فرصت از دست رفته میتوانند برای بررسی عمیقتر تصمیمات تجاری بهکار گرفته شوند، بهخصوص زمانی که موارد مورد انتخاب دیگری نیز برای شرکت وجود دارد. شرکتها ممکن است به هزینههای فرصت از دست رفته در زمانهایی نگاه بیاندازند که در حال تولید چند محصول اما با مقادیر مختلف میباشند. هزینههای فرصت از دست رفته مطلق نمیباشند و میتوان آنها را جزو هزینههای ضمنی (Implicit Costs) دستهبندی کرد. آنان میتوانند بسته به تخمینهای مدیریت و شرایط بازار متفاوت باشند. بهطور کلی، هزینههای فرصت از دست رفته برابر با مقدار سود حسابداری میباشند که در صورت انتخاب یک گزینه دیگر در شرکت بهدست میآمد.
مثالهایی از سود اقتصادی
یک شخص کسبوکار جدیدش را راهاندازی میکند و این کسبوکار جدید او حدود صدهزار دلار هزینه دربردارد. در طی سال اول عملیات، این کسبوکار مقدار درآمدی برابر با صدوبیستهزار دلار بهدست میآورد. با یک حساب ساده میتوان متوجه شد که سود حسابداری این شرکت در طی این سال برابر با بیست هزار دلار بوده است. هر چند، اگر شخص مورد نظر در کار قبلی خودش باقی میماند، میتوانست طی این سال حدود چهل و پنج هزار دلار درآمد داشته باشد. در این مثال، سود اقتصادی شخص مدنظر برابر با این تساوی میباشد:
$120,000 – $100,000 – $45,000 = -$25,000
این محاسبات تنها سال اول این کسبوکار را مدنظر گرفتهاند. اگر بعد از سال اول، هزینهها به رقمی برابر 10.000 دلار کاهش یابد، میتوان چشمانداز کسب سود بیشتری را در سالهای آینده برای این کسبوکار در نظر داشت. اگر سود اقتصادی با عدد صفر برابر شود، این شرکت در وضعیت سود نرمال (Normal Profit) قرار خواهد گرفت. در هنگام استفاده از سود اقتصادی برای مقایسه سود ناخالص، یک شرکت ممکن است به سناریوهای متفاوتی نگاه بیاندازد. در این مورد، سود ناخالص موضوع اصلی مورد توجه شرکت است، و شرکت هزینهٔ فرصت از دست رفته را بهازای هر واحد از آن کسر میکند.
Economic profit = revenue per unit – COGS per unit – unit opportunity cost
سود اقتصادی = درآمد به ازای هر واحد – هزینه بهای تمام شده به ازای هر واحد فروش رفته – هزینه فرصت از دست رفته از دست رفته به ازای هر واحد
مثال دیگر در مورد سود و زیان های اقتصادی
اگر یک شرکت ده دلار بهازای فروش هر تیشرت بهدست بیاورد و به ازای فروش همان تیشرتها، پنج دلار هزینه کند واحد سود ناخالصی برابر با پنج دلار خواهیم بود. با این وجود، اگر این شرکت شلوارها را با قیمت ده دلار و هزینهٔ دو دلار بهازای هر واحد تولید کند، در آن زمان هزینه فرصت از دست رفته برابر با هشت دلار میگردد و ما شاهد سود اقتصادیای بهشرح زیر خواهیم بود:
با برابر در نظر گرفتن همهٔ شرایط، این شرکت میتوانست سه دلار بیشتر بهازای هر واحد از فروشهای خود را بهدست بیاورد. اگر بهجای تیشرت، شلوار تولید میکرد. بنابراین، مبلغ -3 دلار بهعنوان ضرر اقتصادی (Economic Loss) در نظر میگیرند. شرکتها میتوانند از این نوع تحلیل برای تصمیمگیری در مورد سطوح تولیدی استفاده نمایند. بررسی سناریوهای پیچیده بیشتر خود میتواند منجر به هزینههای غیرمستقیم و یا ایجاد هزینههای ضمنی شود. البته تمامی آنها بستگی به هزینههای انجام شده برای انجام این کسبوکارها بهعلاوه قرارگیری کسبوکار در هر یک از فازهای متفاوت چرخه کسبوکاری (Business Cycle) نیز دارد.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
نسبت P/E چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟
آشنایی با اصطلاحات بازار بورس و نحوه محاسبه آنها در تصمیمگیری برای خرید هر سهم و چگونگی سرمایه گذاری کمک زیادی به ما خواهد کرد و به هر حال شناخت این اصطلاحات به ما کمک میکند نسبت به بازاری که در آن سرمایه گذاری میکنیم شناخت بهتری داشته باشیم.
نسبت P/E چیست؟
علاقهمندان بازار بورس به احتمال قوی بارها نام نسبت p/e را شنیدهاند. p حرف اول کلمه price به معنی «قیمت» و e حرف اول کلمه earning per share به معنی «سود» است. نسبت p/e سهم خلاصه شده عبارت تقسیم قیمت بر سود است، که در اصطلاح به آن نسبت قیمت به درآمد هم میگویند. برای محاسبه p/e سهم، قیمت فعلی سهم را بر درآمد هر سهم تقسیم میکنیم.
به عنوان مثال فرض کنید؛ شرکتی در حال حاضر 1000 تومان قیمت دارد و سودی که برای سال جاری پیشبینی کرده است برابر با 100 تومان است. برای محاسبه p/e این شرکت، قیمت روز آن را بر سودی که دارد تقسیم میکنیم:
حال این سؤال مطرح میشود که چرا محاسبه نسبت p/e سهام تا این اندازه مهم است؟ تا جاییکه یکی از فاکتورهای اساسی انتخاب یک سهم محسوب میشود و همواره در بین سرمایهگذاران کاربرد دارد. شاید به عقیده عدهای از سرمایهگذاران که از این نسبت به درستی استفاده نمیکنند، نسبت p/e چندان مفید نباشد، اما در جایی که بحث ارزشگذاری سهام مطرح میشود، بالا یا پایین بودن p/e سهام میتواند یکی از معیارهای مهم باشد.
محاسبه p/e ساده است، اما تفسیر آن به سادگی محاسبهاش نیست. به همین منظور در ابتدا مفهوم این نسبت را شرح میدهیم و با کاربرد آن بیشتر آشنا میشویم.
نسبت P/E چه کاربردی دارد؟
محاسبه عدد p/e غالباً به دو منظور صورت میگیرد. در یک نگاه ساده، با محاسبه عدد p/e سهم، در اصل میخواهیم به این مطلب دست پیدا کنیم، که چند سال طول میکشد تا سرمایه ما برگردد. به عنوان مثال؛ اگر عدد p/e سود بانکی برابر با 10 باشد، به این معنی است که ده سال زمان میبرد که به همان میزان پولی که برای خرید سهم گذاشتهایم، سود کنیم.
در تعبیر دوم و مهمتر، این نسبت به ما میگوید قیمت یک سهام چند برابر بیشتر از سود سالیانه آن است. هر سرمایهگذاری به امید بازدهی سرمایه خود معامله میکند و قبل از سرمایهگذاری حساب و کتاب میزان سود سرمایه خود را به دست میآورد. در واقع با محاسبه این نسبت سرمایهگذار انتظارات خود از بازدهی سهام را برای خود مشخص میکند اینکه برای یک ریال سهامی که خریداری کرده است قرار است در آینده چند درصد بازدهی دریافت کند.
به تعبیر سادهتر نسبت p/e به سرمایهگذار میگوید که، یک سهام چند درصد سوددهی دارد. نسبت p/e سهام تنها ابزار برای ارزشگذاری سهم نیست بلکه یکی از ابزارهایی است که برای ارزش مورد استفاده قرار میگیرد. روشهای دیگری برای ارزشگذاری سهام وجود دارد.
برای فهم بهتر، در مثالی که در بالا ذکر شد فرض بر این گرفتیم که اگر p/e سود بانکی برابر با 10 باشد. به این معنی است که شما حاضرشدهاید به ازای هر ۱ ریال سودی که از بانک دریافت میکنید 10 ریال پرداخت بکنید و یا در تفسیر دیگر، همانطور که گفته شد، اگر p/e برابر 10 است به این معنی است که 10 سال زمان میبرد تا سرمایه شما از طریق سودی که دریافت میکنید، برگردد.
انواع P/E
p/e دنبالهدار: این نوع p/e همان است که در مثال ابتدای مطلب برای شما توضیح دادیم و نحوه محاسبه آن از تقسیم قیمت روز سهم بر سود (eps) به دست میآید. گفتیم که این نسبت نشان میدهد که سرمایهگذاران حاضر هستند بایت هر ۱ ریال سود شرکت، چند ریال پرداخت کنند. پس هر چقدر قیمت سهام تغییر کند این نسبت به همان میزان تغییر خواهد کرد.
p/e برآوردی، تحلیلی یا پیشتاز: این نسبت با در نظر گرفتن عواملی مانند نرخ رشد سود شرکت، نرخ بهره بانکی، تورم و …. و با استفاده از روشهای خاص محاسبه میشود وهمانی است که برای ارزشگذاری مورد استفاده قرارمی گیرد. برای محاسبه ارزش شرکت نیز از این روش استفاده میشود به این صورت که بعد از محاسبه آن، نسبت را در سود (eps) برآوردی سال آینده شرکت ضرب میکنیم و ارزش شرکت را نیز به دست میآوریم. محاسبه سود شرکت توسط تحلیلی که خود انجام میدهیم به نوعی، کاملترین نوع ارزشگذاری بر مبنای p/e خواهد بود.
میتوان گفت تفاوت بین p/e دنبالهدار و p/e تحلیلی این است که p/e دنبالهدار آن چیزی است که در حال حاضر برای یک سهم وجود دارد. درحالیکه p/e تحلیلی یا پیشتاز آن p/e است که انتظار میرود در آینده سهم به آن برسد. به عنوان مثال p/e سهمی در بازار 4 باشد و ما با محاسبه p/e تحلیلی عدد 5 را به دست بیاوریم، در واقع انتظار داریم در آینده p/e سهم به عدد 5 برسد.
حال سؤال اینجاست که بالا و یا پایین بودن p/e یک سهام نشان دهنده چیست؟ آیا سهمی که p/e آن بالاست، ارزنده است و یا عکس این مطلب صادق است.
P/E بالا و P/E پایین نشان دهنده چه چیزی هستند؟
اگر مفهوم دو نوع p/e که در بالا به آن اشاره شد را درک کرده باشید، متوجه میشوید که برای چه p/e برای بعضی از سهمهای بازار بالا و برای برخی دیگر پایین است. زمانی که p/e شرکتی بالا باشد، یعنی بازار توقع دارد که سود آن شرکت در آینده رشد پیدا بکند و هرگاه p/e سهم شرکتی پایین باشد، نشاندهنده این است که بازار انتظار دارد در آینده سود آن شرکت کاهش پیدا کند.
نکته دیگر این که هر چه قیمت سهم بالاتر برود p/e نیز افزایش پیدا میکند و هر چه سهم قیمت آن نزولی شود p/e نیز کاهش مییابد.
در محاسبه ارزش سهم با روش محاسبه p/e، باید بدانید که هرگاه قیمت آن سهم در بازار بیشتر از قیمت محاسباتی شما باشد، یعنی آن سهم ارزنده نیست و هرگاه قیمت سهم در بازار کمتر از آن عدد باشد، به این معنی است که آن سهم ارزنده است و رشد خواهد کرد. البته این به شرطی است که شما نسبت p/e را به درستی محاسبه کرده باشید.
بالا یا پایین بودن نسبت p/e با در نظر گرفتن دو فاکتور زیر تشخیص داده میشود.
زمانی که یک شرکت نرخ رشد پایین داشته باشد، در حالی که هنوز یک p/e بسیار بالا دارد مشخص میشود که مشکل و اشتباهی وجود دارد. در واقع این احتمال وجود دارد که سهام بیش از ارزش خود قیمتگذاری شده باشد. در این شرایط لازم است نسبت p/e را بر اساس سود پیش بینی شده محاسبه کرد.
مقایسه p/e شرکتها زمانی مفید است که هر دو شرکت در یک صنعت فعال باشند. برای مقایسه p/e شرکتی که در صنعت سیمان فعال است با شرکتی که در گروه پتروشیمی قرار دارد اشتباه است. چون چشمانداز، سود و رشد در صنعتهای مختلف متفاوت است. حال اگر یکی از شرکتهای صنعت سیمان p/e حدود 20 داشته باشد و شرکتی دیگر خیلی بیشتر از 20 باشد یعنی یا حباب قیمتی وجود دارد و یا به دلیلی انتظارات بازار از این شرکت بالا رفته و به زودی قیمت آن کاهش پیدا میکند و یا اینکه سهام شرکت سودآوری خواهد داشت.
نکاتی درباره P/E در بورس
- در بالا اشاره کردیم که، بالا یا پایین بودن p/e یعنی بازار چه توقعی از سودآوری سهم دارد. اما توجه داشته باشید که در بسیاری از موارد بازار اشتباه میکند، شما نباید به انتظار بازار کفایت کنید. سعی کنید نحوه صحیح محاسبه p/e را یاد بگیرید وخودتان از آن استفاده کنید.
- همانطور که اشاره شد، محاسبه p/e سهام تنها یک ابزار برای ارزشگذاری شرکت است، بهتر است برای خرید سهام علاوه بر استفاده از این ابزار، از ابزارهای با نسبت کاربردی بیشتر نیز استفاد ه شود.
- برای شرکتهای زیان ده، محاسبه p/e کاربردی مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان ندارد. زیرا وقتی سود یک شرکت منفی است در واقع، درآمدی ندارد و عملا تقسیم قیمت به درآمد منتفی است.
- نکته قابل ذکر دیگر این است که متوسط نسبت p/e کل بازار بورس نیز قابل محاسبه است. این نسبت در کشورهایی چون آمریکا که تورم پایینی دارند، بین ۱۵-۲۵ در نوسان است ولی در ایران به علت تورم بالا و وضعیت اقتصادی بیثبات، این نوسان بسیار پایین است و معمولاً بین ۱۰-۴ است. همچنین ممکن است نوسانات موجود p/e بین صنایع و حتی شرکتها نیز اختلاف زیادی داشته باشد.
- از آنجا که قیمت سهام منعکسکننده طرز فکر سرمایهگذاران نسبت به ارزش آن سهم است و به تعبیری رشد آینده سهام به رشد قیمت آن بستگی دارد. شرکتی که نسبت به آینده سهام خود خوشبین است سعی در آن دارد که سودآوری چشمگیری داشته باشد.
- اگر یک شرکت نسبت p/e بالاتر از بازار یا متوسط صنعت داشته باشد، به این معنی است که بازار انتظار بزرگی از این شرکت در طی ماهها و سالهای آینده دارد و برای سرمایهگذاری مناسب است.
- اگر یک شرکت p/e پایینی داشته باشد ممکن است به آن معنا باشد که بازار آینده شرکت را در حال رفتن به سمت مشکلات میبیند. به تعبیر دیگر دلیل افت مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان p/e میتواند نشان دهنده این موضوع باشد که سود مورد انتظار به دست نیامده است و خرید سهم این شرکت مناسب نیست.
سخن آخر
یکی از اشتباهات متداول که سرمایهگذاران غیرحرفهای مرتکب آن میشوند این است که تنها به اتکای p/e سهم میخرند. هیچ تضمینی وجود ندارد که سهمی که هم اکنون p/e آن بالاست در آینده به سرعت پایین نیاید و از سوی دیگر، توجه داشته باشید که حتی اگر قیمت یک سهم زیر ارزش واقعی خود باشد، ممکن است ماهها و حتی سالها طول بکشد تا بازار بتواند ارزش آن را اصلاح کند. پس خرید سهام تنها با توجه به ابزار ساده p/e بسیار سادهانگارانه است.
سوالات رایج نسبت p به e
نسبت p به e یا (price to earning) به معنای نسبت قیمت بر درآمد است که در آن، قیمت هر سهم بر درآمد حاصل از آن تقسیم میشود. مثلا اگر قیمتی سهمی 200 تومان و eps اعلام شده توسط شرکت 20 درصد باشد. نسبت p به e برابر با 5 است (5=40/200)، که یعنی برای کسب هر 1 تومان سود، باید 5 تومان پرداخت شود. حال اگر در همین مثال eps اعلام شده 25 درصد باشد، نسبت نسبت p به e برابر با 4 میشود (4=50/200)، یعنی برای کسب هر 1 تومان سود، باید 4 تومان پرداخت شود. پس در هر دو حالت شما 1 تومان سود کسب کردهاید، اما در نسبت p به e پایین، مبلغ پرداختی شما کمتر بوده است. در نهایت میتوان گفت که نسبت p به e پایین، وعده سود بالاتری را میدهد.
پیپ PIP در فارکس چیست و چگونه ارزش هر پیپ را محاسبه کنیم
پیپ PIP در فارکس چیست و چگونه ارزش هر پیپ را محاسبه کنیم؟ این جمله قطعا سوال بسیاری از دوستانی هست که بتازگی با دنیای فارکس forex آشنا شدند و در این مقاله آموزشی سعی میکنیم بسیار ساده و روان به شما عزیزان این مبحث را یاد بدهیم.
کلمه پیپ pip که مخفف آن به انگلیسی point in percentage میشود و در بین تمامی معامله گران بازارهای بین الملل مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین معیار اندازه گیری میزان تغییر قیمت در جفت ارز ها میباشد .
توجه داشته باشید که یادگیری این مبحث از اهمیت بالایی برخوردار است و اگر کوتاهی در یادگیری انجام دهید قطعا با مشکلاتی نظیر ، ناتوانی در تنظیم درست حد سود و ضرر ، عدم محاسبه میزان سود بر حسب پیپ و… روبرو خواهید شد.
از شما میخواهیم همین الان صفحه متاتریدر خود را باز کنید و هم گام با ما مواردی که گفته میشود را مشاهده فرمایید اینگونه درک بسیار بهتر و راحت تری از این مقاله پیدا خواهید کرد .
پیپ pip چیست؟
همانطور که گفته شد پیپ معیار اندازه گیری قیمت جفت ارز ها است، هر پیپ یک ده هزارم قیمت جفت ارز میباشد به نوعی به عدد چهارم مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان بعد از ممیز PIP میگویند .ولی در این بین استثنایی هم وجود دارد که در ادامه به شما خواهیم گفت.
فرض کنید در جفت ارز EUR/CAD قیمت حال حاضر 1.2541 است ولی در یک ساعت بعد قیمت به 1.2549 تغییر میکند ، خب سوال من از شما اینست که چند پیپ قیمت افزایش پیدا کرده است؟؟
بله جواب قطعا 8 پیپ است . اگر به عدد چهارم بعد ممیز دقت کنید متوجه میشوید که از عدد 1 به عدد 9 تغییر پیدا کرده است و دقیقا از همین طریق میزان پیپ را مشخص میکنیم.
نکته مهم : عددی که بعد از پیپ می آید را پیپت (Pipette)میگوییم . پیپت در اصل رقم پنجم بعد اعشار میشود و از پیپ 10 برابر کوچک تر است که به دلیل کم اهمیت بودن آنها در این مطلب به پیپت نمیپردازیم.
خب الان باید به سراغ استثنا هم برویم و آن را هم برای شما توضیح دهیم .
در هر جفت ارزی که یک طرف آن JPY باشد . (مانند تصویر زیر ) یک پیپ ، عدد دوم بعد اعشار محاسبه میشود یا به عبارتی یک صدم نرخ جفت ارز است.
یک مثال هم برای این مورد میزنیم .
فرض کنید قیمت جفت ارز USD/JPY در حال حاضر 102.62 است ولی در نیم ساعت آینده قیمت به 102.55 تغییر میکند . در واقع 7 پیپ قیمت نزول پیدا کرده است .
نکته مهم: عددی که در ارز های jpy بعد از پیپ می آید (رقم سوم بعد از اعشار) هم پیپت هستند و از pip کوچکتر میباشند.
حال که متوجه شدید پیپ چیست به سراغ موضوع بعدی میرویم.
چگونه میزان سود یا ضرر هر پیپ را محاسبه کنیم؟
این مورد را زیاد شنیده اید که 120پیپ سود کردم یا 80 پیپ ضرر کردم و این سوال برای شما پیش می آید که چگونه محاسبه کنیم 120 پیپ چند دلار سود میشود.
این موضوع را بیاد داشته باشید که به کسی میزان ضرر یا سود خود را در فارکس بصورت دلاری نگویید مثلا نگویید 20 دلار سود کردم یا 10 دلار ضرر کردم چون باعث خنده فرد مقابل خود میشوید و عملا شما را یک تازه کار و نابلد میبیند ، میزان سود یا ضرر در فارکس بر اساس مقدار پیپ میباشد .
روش محاسبه هر پیپ:
اندازه حجم معامله (لات) تقسیم بر 10000 (تمامی جفت ارز ها بجز جفت ارز هایی که یک طرف آنها JPY دارد)
اندازه حجم معامله (لات) تقسیم بر 100 (برای جفت ارز هایی که شامل JPY میشود)
حال شاید سوال کنید چند نوع حجم مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان معامله یا همان لات داریم.
بصورت کلی سه حالت حجم معامله داریم .
استاندارد لات : هنگامی که شما 1 لات کامل یا معادل 100000 واحد از یک جفت ارز معامله میکنید.
مینی لات : هنگامی که شما 0.1 یک دهم لات معادل 10000 واحد از یک جفت ارز خریداری میکنید .
میکرو لات : زمانی که شما 0.01 یک صدم لات معادل 1000 واحد از یک جفت ارز را خریداری میکنید.
خب حال برای شما مثالی میزنیم تا بهتر متوجه موضوع شوید.
فرض کنید شما یک دهم لات (0.1) از یک جفت ارز را معامله میکنید ، خب در بالا گفتیم که معادل مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان 10000 واحد میشود لذا شما باید ده هزار واحد را تقسیم بر ده هزار کنید عدد حاصله میشود ارزش هر پیپ.
10000÷10000=1 (ارزش هر پیپ یک دلار میباشد)
فرض کنید یک لات استاندارد از یک جفت ارز را خرید کردید .
100000÷10000=10 (ارزش هر پیپ ده دلار میباشد)
یعنی اگر شما 15 پیپ سود کنید بعبارتی 150 دلار سود کرده اید.
بصورت کلی مقدار حساب شده هر پیپ در لات های مختلف برای شما به عبارت زیر است
1 لات = هر پیپ 10 دلار محاسبه میشود
0.1 لات = هر پیپ 1 دلار محاسبه میشود
0.01 لات = هر پیپ 10 سنت محاسبه میشود.
توجه داشته باشید که مثال بالا بصورت کلی بود یعنی شما اگر 0.5 لات (نیم لات) باز کنید با یک حساب سرانگشتی ساده میتوانید حساب کنید که هر پیپ 5 دلار محاسبه میشود.
خواندن مطالب بیشتر
برای اینکه بتوانید حجم های بیشتری در معامله خود باز کنید طبیعتا نیاز به ورود سرمایه بیشتری هم دارید ولی واقعا نیازی نیست در ابتدای ورودتان به حساب ریل مبالغ زیادی وارد حساب خود کنید و براحتی میتوانید از لوریجی که بروکر در اختیار شما قرار میدهد استفاده نمایید که پیشنهاد میشود تمامی مباحث مرتبط با لوریج (اهرم) را مطالعه فرمایید .
بوجود آمدن میکرو و نانو لات ها نه تنها برای افرادی که سرمایه کمی دارند مناسب هستند بلکه با استفاده از این امکان میتوانید مدیریت سرمایه خود را براحتی انجام دهید و بنوعی ریسک انجام معاملات برای افراد تازه کار با تنظیم کردن حجم لات در هر معامله بسیار کمتر شده است .
امیدواریم مبحث را آنقدر ساده آموزش داده باشیم تا با دو یا سه بار مطالعه به درک کامل مبحث رسیده باشید . باز هم اگر سوالی در این زمینه داشتید در قسمت کامنت ها ارسال نمایید کارشناسان ما آماده پاسخگویی به شما عزیزان میباشند ، همچنین برای سهولت در پاسخ دهی میتوانید از پشتیبانی تلگرام نیز بهره ببرید .
سود انباشته چیست؟/ فرمول سود انباشته
آنچه باید درباره سود انباشته در مفاهیم شرکتها و بورس بدانید در این مطلب می خوانید.
شرکتها بخشی از سود خالص خود در پایان سال مالی را به عنوان سود نقدی به سهامداران پرداخت می کنند و بخش دیگری را تحت عنوان سود انباشته در شرکت نگه می دارند که در حساب سود انباشته در قسمت حقوق صاحبان سهام قرار می گیرد.
سود انباشته بخشی از سود خالص شرکت است که به سهامداران پرداخت نمی شود و این مبالغ برای هر سال با مبالغ انباشته سال های قبل جمع می شود. از سود انباشته میتوان در حوزههای مختلفی از جمله خرید تجهیزات و ماشین آلات، صرف هزینه برای تحقیق و توسعه و سایر فعالیتهایی استفاده کرد که میتوانند موجب رشد شرکت شوند. در این بخش از معرفی مفاهیم حسابداری، با مفهوم و کاربرد سود انباشته بیشتر آشنا میشوید و درمورد تاثیر درآمد خالص و سهام بر سود انباشته، نحوه محاسبه آن و همینطور سود انباشته آغازین و پایانی اطلاعاتی کسب خواهید کرد.
سود انباشته (Retained Earnings) بخشی از سود شرکتهاست که مثل سود سهام در میان سهامداران توزیع نشده، بلکه برای سرمایهگذاری مجدد در خود شرکت ذخیره میشود. این نوع سرمایه در حالت عادی به عنوان سرمایه در گردش شرکت و برای خرید دارایی یا بازپرداخت بدهیها مورد استفاده قرار میگیرد. سود انباشته در ترازنامه هر دوره حسابداری شرکت در بخش مشارکت سهامداران به ثبت میرسد. برای محاسبه سودانباشته، تراز سودانباشته آغازین به خالص سود و زیان اضافه شده و سپس سود سهام از آن کم میشود. یک گزارش مختصر موسوم به صورت سودانباشته هم نگهداری میشود که تغییرات وضعیت سود انباشته در یک دوره زمانی خاص در آن ثبت شده است.
هدف از سود انباشته چیست؟
سود انباشته پیوندی کاربردی میان صورت درآمدها و ترازنامه است. از این سود میتوان در حوزههای مختلفی از جمله خرید تجهیزات و ماشین آلات، صرف هزینه برای تحقیق و توسعه، و سایر فعالیتهایی استفاده کرد که میتوانند موجب رشد شرکت شوند. این سرمایهگذاری مجدد در خود شرکت با هدف تحصیل درآمدهای بیشتر در آینده است. اگر شرکتها باور نداشته باشند که میتوانند به اندازه کافی از این سود انباشته بازدهی بگیرند (یعنی مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان بیش از هزینهی سرمایهشان عایدی داشته باشند) معمولاً این سود به عنوان سود سهام یا بازخرید سهام توزیع میشود. فرمول سودانباشته فرمول سودانباشته به صورت زیر است: سودانباشته = سودانباشته دوره آغازین + خالص درآمد یا زیان – سود سهام نقدی – سود سهام
سود انباشته دوره آغازین در انتهای هر دوره حسابداری، سودانباشته به عنوان درآمد تجمیعی سال قبل (با احتساب درآمد سال جاری) منهای سود سهامی که به سهامداران داده میشود، در ترازنامه ثبت میگردد. در دوره حسابداری بعدی، تراز پایانی سودانباشته از دوره حسابداری قبلی به تراز آغازین سود انباشته تبدیل میشود. تراز سود انباشته ممکن است همیشه یک عدد مثبت نباشد چون این عدد میتواند نشانگر این باشد که خالص زیان دوره جاری از تراز آغازین سود انباشته بزرگتر است. علاوه بر این، توزیع حجم زیادی از سود سهام که از تراز سودانباشته فراتر برود هم میتواند باعث منفی شدن این عدد بشود. چگونه خالص درآمد بر سود انباشته اثر میگذارد؟ هر تغییر یا حرکتی در خالص درآمد به طور مستقیم بر تراز سودانباشته اثر میگذارد. عواملی چون افزایش یا کاهش خالص درآمد و تداوم خالص زیان، راه را برای سودآوری یا زیانبار شدن شرکتها هموار میکند. رقم سود انباشته میتواند به خاطر خالص زیانهای انباشته و بزرگ منفی باشد. در حالت طبیعی، چیزهایی که بر خالص درآمد تاثیر میگذارند، بر سود انباشته هم اثرگذار هستند. از جمله اینها میتوان به سود فروش، هزینه کالاهای فروخته شده، استهلاک و سایر هزینههای اجرایی اشاره کرد. موارد غیرپولی مثل کاهش ارزش دفتری یا نزول ارزش داراییها نیز از عوامل تاثیرگذار هستند.
سود سهام چگونه بر سودانباشته اثر میگذارد؟
تقسیم سود سهام میان سهامداران میتواند به شکل نقدی یا سهمی باشد. هر دوی این اشکال میتوانند ارزش سودانباشته شرکت را کاهش دهند. سود سهام نقدی موجب خروج وجه نقد شده و در حسابهای نقدی شرکت به عنوان فروکاست پول ثبت میشود. این اتفاق حجم ترازنامه و ارزش داراییهای شرکت را کم میکند، زیرا بر اساس آن شرکت بخشی از داراییهای در گردش خود را از دست میدهد. اما سود سهام نیازی به خروج وجه نقد ندارد؛ در عوض، بخشی از سودانباشته به سهام و سایر حسابهای مربوط به سرمایه پرداختشده اضافی تبدیل میشود. این تخصیص سود بر حجم کلی ترازنامه شرکت اثر نمیگذارد، اما ارزش هر سهم را کاهش میدهد. سود انباشته پایان دوره در انتهای هر دوره، با افزودن خالص سود و زیان به دوره آغازین و کسر سود سهام از آن، میتوانید تراز نهایی سودانباشته خود را به دست آورید. مثالی برای محاسبه سودانباشته در این مثال، مقدار سود سهامی که توسط شرکت الف پرداخت شده نامشخص است، بنابراین با استفاده از اطلاعاتی که از ترازنامه و صورت درآمدها در اختیار داریم، با توجه به فرمول «سود انباشته آغازین – سودانباشته پایانی + خالص سود ( یا زیان) = سود سهام پرداختی» میتوانیم آن را به دست بیاوریم.
دیدگاه شما